پسرم صنعت می آموزد
من فادیه هستم، در سوریه، شوهرم در اتفاقات نابسامانی فوت کرد و من همراه با 3 پسرم در سال 2013 به ترکیه آمدیم. یک دختر 10 ساله و دو فرزند 13 و 17 ساله دارم. برای اینکه ما دچار امکان مادی شدهبودیم بچه من برای پشتیبانی معاش خانه، در کارهای روزانه داشتند کار می کردند، ولی بعضی وقتها بدون دستمزد به خانه برمی گردند. یک روز، وقتی که فرزنده من ازمحل کار از سرکارگر خود کتک خورده به خانه برگشت، من به او توصیه کردم باید به مرکز حمایت از کارگر که قبلا در اینترنت دیده بودم، مراجعه بکند تا مشکل او حل شود. با راهنمایی آنها پسر 17 سالهام وارد آموزش شاگردی شد. الان با راهنمایی مرکزحمایت از کارگر هم خیاطی یاد می گیرد و هم در امن دارد کار می کند و دچار بد رفتاری نمی شود. پسرم توسط مشاوری وبسایت، دیگر در محل کار حقوق خودش را بلد است و در محلی که از خوشونت دور است دارد کار می کند. برای اینکه در امن کار می کند، و هم معادل دسترنج خود می گیرد، بچههای دیگر من هم می توانند به به مدرسه ادامه بدهند.